تو به آن ها نگو
حتی به اوی آیینه
به عکس های در قاب و بی قاب
هم اعتماد نکن
به پوشان چشم هایشان را
گوش هایشان را
ببند
دامن بلندت را
کمی بالا بکش
پابرهنه
پابرچین و بی صدا
از میان شان
گذر کن
بیا
چون جویباری که نشانه چشمه است
سیل میل من
به رقصیدن با تو
نشانی من است
برای تو
تا من
_با هر قدم
سر انگشتان پاهایت
برای لمس زمین
در میل من موج موج
شوق می سازد
موج ها پشت به پشت
راهی ساحل
آمدنت را
در گوش گوشماهی ها زمزمه میکنند _
از حوالی من
عریان شو
لباس های سفید زیبایت را
به درختی چنار بسپار
_با دویدنت به سوی دریا
زیبایی اوج می گیرد_
تنی به آب بزن
پری این دریا باش
بگذار
چنار زیبا با لباس تو
نشانی خانه ی ما
باشد

11 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/24 - 00:34
دیدگاه
MaeDeh

{-41-}قشگ بود عزیزم..

1392/04/24 - 03:09